نتایج جستجو برای عبارت :

همیشه شاگرد ماندننه!

همه‌ی سال‌های درس خواندن، ما را با توهم شاگرد اول بودن یا آرزوی رسیدن به‌اش بزرگ می‌کنند، این که بین شاگرد اول و آخر تفاوتی هست، بین بیست و ۱۹.۷۵... سال‌ها بعد وقتی یک جامعه با کمال‌گرایی منفی و ocpd و هزار جور تله نقص و شرم و طردشدگی و رهاشدگی و "من به اندازه‌ی کافی خوب نیستم" تحویل گرفتیم، تازه می‌گردیم دنبال راه حل...
انگار وقتی سندروم شاگرد اول بودن داری، مهاجرت و زندگی در جایی خارج از دایره امن (حیطه‌ی چیرگی‌ها و مهارت‌ها) برای تو درست
وسط سرما داشتم پیاده میرفتم خونه
یهو دیدم یکی داره بوق میزنه ، برگشتم خیابونو نگاه کردم دیدم بابام با ماشین ردشد و دست تکون داد
رسیدم خونه،از بابام پرسیدم چرا سوارم نکردی ؟؟؟
میگه ماشین تازه گرم شده بود اگه سوار میشدی هوای سرد میومد تو
..... 
معلم تهرانی یک اسکناس پیدا میکنه میگه: مال کیه؟ 
شاگرد سبزواری مال موس ، داییم بدییه!
معلم: یکی ترجمه کنه❗️
شاگرد نیشابوری آقام گه مال خادشه ، دییش دایش!
معلم: ای بابا! یعنی چی؟
شاگرد مازندرانی گنِه که
 
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردا
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت ، استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم
 
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد
 
استاد به او گفت :
آ
شاگرد به استاد : راز خوشبختی در چیست ؟
 
استاد : هرگز همنشین احمق ها نشو و با آنها بحث نکن !
 شاگرد : فکر نکنم این راز خوشبختی باشه!
 
استاد : بله , حق با شماست !!
 
اگر به گفتگوی کوتاه  استاد و شاگرد که در بالا ذکر شد توجه کنید و رعایت شود
 
سریعتر به یک برنامه نویس حرفه ای و کار بلد تبدیل میشوید
 
 کاری به کسی نداشته باشید به راهتان با قدرت ادامه بدید
 
حتما سریعتر از آنچه فکر میکنید موفق میشوید و به اهداف تان میرسید و
 
صاحب این تخصص جذاب میشوید .
 
(
شیوانا گوشه ای از مدرسه نشسته و به کاری مشغول بود و در عین حال به صحبت چند نفر از شاگردانش گوش می داد. یکی از شاگردان ده دقیقه یک ریز در مورد شاگردی که غایب بود صحبت کرد و راجع به مسایل شخصی فرد غایب حدسیات و برداشت های متفاوتی بیان کرد. حتی چند دقیقه آخر وقتی حرف کم آورد در مورد خصوصیات شخصی و خانوادگی شاگرد غایب هم سخنانی گفت. وقتی کلام شاگرد غیبت کن تمام شد، شیوانا به سمت او برگشت و با لحنی کنجکاوانه از او پرسید: بابت این ده دقیقه ای که از وقت
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت  ×  بزنند و غروب که برگشت دید که
ادامه مطلب
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت  ×  بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد.
ادامه مطلب
ادم گاهی میگه برم ... گاهی میگه نرم کلا تصمیم گیری در زمینه رفتن یا ماندن تنهایی بسیار دشوار است
به خصوص که به شمارش معکوس بیفته 
12_11_10_... 
در این زمینه باید دسته جمعی تصمیم گرفت اصن 
بودن یا نبودن ... ماندن یا نماندن 
حکیم بزرگوار شیخ الاسلام والمسلمین چنگیز السیبیل میفرماید :
برو که زماندنت سودی نیس ...  کسی نبرد سود ز منجلاب شدن 
برو که همچو رود جاری باشی .... همیشه پر از ماهی رنگی رنگی باشی 
:|
 
در این بخش نحوه برای موفقیت در تدریس خصوصی ریاضی ارائه شده است.1- با علاقه به تدریس خصوصی ریاضی بپردازید. اگر به درس دیگری غیر از ریاضی علاقه دارید آن درس را تدریس نمائید.2- بر درس ریاضی به صورت کامل مسلط باشید. به صورت مداوم روی خودتان کار کنید و اطلاعات خودتان را به روز نمائید.3- هوای شاگردهای خودتان را داشته باشید. شاگردهای شما اگر موفق شوند نان شما در روغن است. شاگردهای موفق دوباره برای درس های دیگر برخواهند گشت و شاگرد جدید هم معرفی خواهند ک
 
وقتی جوان بودم، بیست یا سی یا چهل سال پیش، توی شهر کوچکی زندگی می کردم که همه به خاطر کاری که با خانم نوجنت کرده بودم دنبالم می گشتند. کنار رودخانه توی سوراخی زیر علف های در هم پیچیده قایم شده بودم. مخفیگاهی که من و جو باهم ساخته بودیم. گفتیم مرگ بر تمام سگ‌هایی که وارد این‌جا شوند. البته به جز خودمان. ...
 
شاگرد قصاب | پاتریک مک‌کیب | پیمان خاکسار | نشر چشمه
 
انگار کن که شب، در ظلمت دریا، در میانه آب، تخته پاره‌ایست بر موج.
کجاست و به کجا می‌رود؟ نمی‌‌داند. 
ایستادن و ماندن و فهمیدن هم نمی‌تواند که توان و اختیار ندارد. که بی‌معنی است در آب یک جا ماندن، که می‌برد تو را به هر کجا که خواهد...
آن تخته پاره، منم. گیج و گنگ و منگ. پریشان و گم‌شده و غرق.
نه به این سویم نه به آن سو. و نه توان ماندن دارم در میان این دو سو.
طوفان است و گرداب و شب و وحشت.
خورشید را در کجا جست‌وجو کنم؟
این شب چرا سحر نمی‌شود؟
دکتر حسابی روز چهارشنبه به شاگرداش گفت: فردا شفاهی ازتون امتحان می گیرم.بعد دوباره همون لحظه گفت: نه همین امروز اونم کتبی امتحان می گیرم.بعد شاگرد ها اعتراض کردند.بعد دکتر گفت: همین که هست هرکی هم اعتراض داره بره جلوی در وایسه.از ۵۰ نفر فقط ۴ نفر رفتن جلوی در.بعد اینکه امتحان تموم شد رو به شاگرداش کرد و گفت: از همتون ۱۰ نمره کم میکنم!شاگردها اعتراض کردند.باز دوباره گفت: نمره ی اون ۴ نفر هم ۲۰ رد میکنم.شاگرد ها با شدت بیشتری اعتراض کردند.دکتر حس
سؤال: مگر خداوند به تشکر ما نیاز دارد؟
جواب:هرگز! قدردانی از یک لطف، ارزشی برای ماست و نشانه انصاف ماست نه اینکه نشان نیاز خدا به نماز ما باشد. اگر معلمی به شاگردش گفت: از زحمات من قدردانی کنید و خوب درس بخوانید، شاگرد نباید خیال کند که خوب درس خواندن او و قدردانی، مورد نیاز معلم است، بلکه کمال شاگرد را می‌رساند(و منفعتش برای خود اوست نه معلم)

ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
در کتب رجالی شیعه نامی از جابربن‌حیان نیامده ولی علمای پیرو سقیفه در کتب خود از جابربن‌حیان نام برده اند.
ابن ندیم در کتاب الفهرست ،یکصدوپنجاه کتاب به جای بن حیان نسبت میدهد.
و میگوید این کتاب ها در علم شیمی و فیزیک می باشد.
ابن ندیم از جابربن‌حیان به عنوان شاگرد امام صادق علیه الاف السلام یاد میکند
ابن خلکان در قرن ششم هم از جابربن‌حیان به عنوان یک شیمیدان و از شاگردان امام جعفرصا
دیگه هیچ فرقی نمی کنه که چه اتفاق هایی قراره بیوفته، قرار بر ماندن است و تا ته ماندن که ببینم چه میشود. گیریم که اینجا بدترین نقطه از جهان باشد. از یک جایی به بعد باید توانست سیستمی ساخت که از چیزی جز خون تغذیه کند و زنده بماند. حداقل باید برایش تلاش کرد. هرچند بیهوده. هر چند مضحک!
با توجه به سوابقم در تدریس و اینا وقتی خودم رو دوباره در جایگاه تدریس تخیل می‌کنم، می‌فهمم که حال و حوصله شاگرد ندارم که از ابتدا بخوام بهش چیزی بگم بلکه بیشتر گوش شنوا می‌خوام تا شاگرد!
دوس دارم مطالب خودم رو کشکولی بگم و باقی روز به کنجی بخزم و از هوا تازه استفاده کنم.
دوست دارم خونه‌م ویلایی باشه با یک حیات(شما با ط بخوان برای من ت است) بزرگ که مرغ و خروس و گل و گیاه داشته‌باشه.
صبح زود خروس خوان بلند شم نمازی بخونم و دلبر دامن گلی چایی شیر
1- به موقع در کلاستان حاضر شوید.
همیشه آن تایم باشید. سروقت در کلاستان حاضر شوید. دیرآمدن دلیل خوبی برای تشخیص بی نظمی و تنبلی شما در کلاس است. در ضمن دیر رسیدن در کلاس باعث بهم خوردن تمرکز معلم و کلاس می شود.
 
2- سعی کنید کمتر غیبت داشته باشید.
اگر می خواهید شاگرد زرنگ کلاس باشید بهتر است همیشه در کلاس درس حاضر بوده و از نکاتی که معلم در هنگام درس می گویید غافل نباشید. غیبت زیاد شما را از درس و دانش آموزان دیگر عقب انداخته و ...
ادامه مطلب
استادی داریم که همیشه می گوید شماره آدم های اطرافتان را با نام های زیبا در گوشی تان سیو کنید
حتی اگر یک نفر را می شناسید که صفت زشتی دارد باز هم شما کنار اسمش برعکسش را بنویسید ،بگذارید چشمانتان به زیبا دیدن عادت کند! او معتقد است تکرار یک زیبایی حتی اگر صادقانه نباشد باور آدم را عوض می کندراستش یک روز بدون آنکه متوجه شود به گوشی اش زنگ زدم روی صفحه افتاده بود
شاگرد همیشه خندانم!
 
نمیدانید در آن لحظه از آن جمله چقدر لذت بردم و از آن به بعد انگا
 چه کسی داند چیست راز این دنیا
      که نیست مجال ماندن اینجا
          هر کس که ماند میلش رفتن است
               هرکس که رود غمش ماندن است
                  تا رود نیک گویی ز او
                       تا بماند کفر گویی ز بیخ
                           چه کسی خیر ماندن را می بیند
                              تا نماند مسافری باقی
نوشته sanshy
 
 
کپی فقط با ذکر منبع
برنامه نویس کسی است که برای کامپیوتر کدی می نویسد که به او می گوید چه کاری را باید انجام دهد
برنامه نویسان باید از بخش گسترده ای از الگوریتم ها و زبان های برنامه نویسی اطلاع داشته باشند
برنامه نویسان لازم است که مهارت های ارتباطی نوشتاری و کلامی قوی داشته باشند
آن ها باید توانایی کار در محیط های گروهی را داشته و با
فناوری های جدید و زبان های برنامه نویسی به روز آشنا باشند.
 
شاگرد به استاد : راز خوشبختی در چیست ؟
 
استاد : هرگز همنشین احمق ها نش
 سخت‌ترین تصمیمی بود که باید می‌گرفتم. ماندن و خود را در دل اتفاقات از پیش تعیین نشده انداختن. چاره‌ای جز ماندن نبود. اگر می‌رفتم حالم بهتر می‌شد، خیلی بهتر از الآن اما با رفتن من کسانی دیگر به زحمت می‌افتادند و برخلاف من راحت نبودند. اگر می‌رفتم دیگری باید هزینه‌ی گزافی می‌داد و حالا که ماندم بار این هزینه‌ی گزاف تنها بر دوش من است. من نمی‌خواستم بمانم اما به هر دلیلی نشد. نشد که بروم. حالا مجبور به ماندن هستم. می‌دانم بهای این ماندن ر
یادته اون شبی رو که واسه همیشه نه گفت و شروع کردی در بی‌چاره‌ترین حالت ممکن به قدم زدن توو اتاق و چند خطی نوشتی و درُ قفل کردی و رفتی سمت بالکن. رسیدی. ایستادی. آونگی مدادم در نوسان. میان رفتن و ماندن. همیشه ماندن و همیشه رفتن؟ و ماندی برای همیشه...یادته.منم.گذشت عمر و هنوزم خمار آن سحر است...
آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را
به چالش ذهنی کشاند.آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: "بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟" شاگرد پاسخ داد: "بله آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد، پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز
وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست، خدا نیز شیطان است"
شاگرد نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از
وقت بودن نویسنده: جلیل سامان انتشارات: کتابستان معرفت
وقت بودن : وقت ماندن است، وقت ماندن و جوانمردی کردن…حتی به قیمت جان دادن
 
وقت بودننویسنده: جلیل سامانانتشارات: کتابستان معرفت
معرفی:
خیلی ها وقتی که باید باشند نیستند، وقتی که نباید حاضرند. رمان داستان جوانمردی است که به وقتش هست، می ماند و جان و مال و ناموس عده ای را نجات می دهدو وقتی هم که نباید آرام و بی صدا می رود.
ذهنم خالی بود خالیه خالیه
انگار هیچ حرفی برای گفتن نداشتم 
آخه یه شبه همسایه امام ریوف شدم 
از پنجره خونشو میبینم وهرچی دلم خواسته رفتم بیخ گوشش گفتم 
برای همین خالیم .خالی شدم از حرف
منتظرم تا خودش پرم کنه ......
تااینکه چندساعت پیش استادم پیام دادن که :فردا به تک تکتون زنگ میزنم اگه گفتین موضوع صحبتمون چیه؟؟؟؟؟؟
منم مثل همیشه حاضرجوابی کردم زودتر ازهمه جواب دادم که مثلا بگم من خیلی میفهمم.....
البته از سر ذوقم بود اما بعدش فکرکردم شاید چون تکا
من و آرزوهایم با هم بودیم. از همان ابتدا. 
با هم قد کشیدیم و با هم بزرگ شدیم.
همیشه و همه جا پیش هم بودیم و مالِ هم.
در جایی، من ایستادم. او هم ایستاد.
من همچنان ایستادم. او رفت.
من رفتم، او پیش‌تر رفت.
من ماندم، او دورتر رفت.
من ایستادم، در حسرتِ رفتنش.
او رفت، بی حسرتِ ماندم.
من ماندم در ناکجاآباد بودنم و او رفت به هرکجاآباد بودنش. 
آرزوهایم را، هر کجا اگر دیدید، بگوئیدش که پشیمانم از ماندن؛
کاش می‌ماند و مرا هم با خودش می‌برد.
استاد گفت: «واقعا می‌خواهی آن را فرا گیری؟»
شاگرد گفت: «بله، با کمال میل.»
استاد گفت: «پس آماده شو با هم به جایی برویم.»
شاگرد قبول کرد. استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند، برد. استاد گفت: «خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.»
مکالمات بین کودکان به این صورت بود: «الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی. نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی. اصلا چرا من هیچ وقت نباید فرار کنم؟ و حرف‌هایی از این قبیل...»
استاد اد
خب یه ایده به ذهنم رسیده بود برای اینکه برگردم به نوشتن. منظور از نوشتن این پستای توییت طور اخیرم نیست. پست وبلاگی. ترتمیز
ماجرا اینه که من هر ترم موسسه که شروع میشه با یه عده شاگرد غالبا جدید سروکار دارم. هر کلاس میتونه 18 نفر باشه و من هر ترم 3 کلاس میگیرم. شاگردام از دختربچه های 7 ساله تاااااا ... هستن. یه ترم ی شاگرد داشتم از مامانم بزرگتر بود ویچ میکس ایت ویرد.
حالا خلاصه میخوام درطول هر ترم که یک ماه و نیمه یک روز میون در مورد یکی از شاگردام بنو
خسته از حالِ این روزهای شهر
خسته از مقاومت
خسته از صبوری
خسته از بغض های بی امان 
خسته از دوری و فراق
کاش همین نزدیکی ها سراغی بگیری از ما
هوایِ ماندن درمیانِ یک مشت جامانده 
خیلی خراب است
خراب تر از آنکه بشود شرحش داد...
کاش روزی در آغوشت جان دهم
ماندن بدونِ تو عینِ مردن است...
دلم یک دنیا خرابه ی شام است آقا...
با سربیا که ببینمت به چشم...
هوایِ جنون دارم
جنون.
هو العاشق
 
فکر می کنم این روزها شاید مهم ترین ارزش آدم ها به "ماندن" باشد. البته نه ماندن به معنای روزمره اش ... بلکه ماندن به معنای ماندگاری ... این روزهایی که آدم ها صبح که از خواب بیدار می شوند تا شب که دوباره می خوابند، قلبشان برای چندین نفر تندتر می زند، ماندن خیلی قشنگ است ... و خیلی با ارزش! 
این روزها، در دنیایی که ما گم شده ایم در انبوه دوستت دارم ها روزمرگی زده، دوستت دارم های دروغین، دوستت دارم های سودجویانه، یک دوستت دارم واقعی خیلی می چ
یادداشت محمدرضا امیری:
کرونا را میتوان یک دگرگونی در مفهوم زمان دانست. نوعی درک جدید از ارزش آن؛ شاید برای اولین بار است که ما به جای رصد هیجان زده قیمت دلار یا نفت برای محاسبه ارزش دارایی های خود زمان را با اضطراب رصد میکنیم تا بتوانیم بقای خود را محاسبه کنیم؛ روز سی اُم زنده ماندن، روز سی و یکم زنده ماندن و...
 
همیشه من بوده ام که رفته ام. من بوده ام که رها کرده ام. رفتنم از قدرتم بوده یا ضعفم. این بار می خواهم بمانم تا رها شوم. سخت است. خیلی سخت.
این کار کار من نبوده. نمی دانم بشود یا نه. راستش را بخواهید نمی خواهم. بله. بله. می دانم. همه چیز زندگی خواستنی نیست. من هم برای همین ادامه می دهم. اما منتظر هستم این کار من را رها کند. (حالا که فکرش را کردم هیچ وقت، سر هیچ کدام کار شرکت هایم برای ماندن نرفته بودم. یعنی برای ماندن رفته بودم اما برای ماندن ادامه نداده
پیشرفت‌های
علمی بشر و گشوده شدن دریچه‌های جدید برای شناخت بیشتر از نظم عجیب و
پیچیدگی‌های حیرت‌آور عالم خلقت، مستلزم شکرگزاری است، زیرا انسان را به
معرفت الهی نزدیک‌تر می‌کند.
هر یک از این دریچه‌های علم و دانش که از جانب خداوند به روی بشر باز
می‌شود، زمینه‌ساز تحولات شگرف و جدید در زندگی انسان‌ها است، بنابراین هر
ملتی که از دانش‌های جدید و فناوری‌های مرتبط با آن عقب بماند، سرنوشتی جز
عقب‌ماندگی، ذلیل شدن و استعمار از جانب قدرت
 
شب همه جا را فرا گرفته...
در انتظار طلوع تو هستیم...
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
چرا امام زمان«عج»را نمی بینیم؟
 
روزی از عارفی سؤال شد:
چرا ما امام زمان را نمی ‌بینیم؟
عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من بنشینید ... شاگرد این کار را انجام داد، آیا الان می ‌توانید مرا ببینید؟
شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم ...
عارف فرمود: چرا نمی توانی من را ببینی؟
شاگرد گفت: چون پشت من به شماست!
عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمیتوانید ام
ماندن " مرد " میخواهد . 
میشود زن بود و مرد بود ، 
میشود مرد بود و مرد نبود . 
مردانگی به عاقل بودن نیست . 
پشت کسی که آمده ای و اهلیش کرده ای را دم به دقیقه خالی نکردن " مرد " میخواهد . 
مردانگی به منطقی بودن نیست . 
عشق و عاشقی کردن " مرد " میخواهد . 
احساس امنیت " مرد " میخواهد . 
شانه شدن برای بهانه ها و دلشوره ها و دلتنگی های ... ، آخ دلتنگی هایش .... 
شانه شدن برای دلتنگی های زنی که دوستت دارد " مرد " میخواهد . 
مردانگی به موهای سفید کنار شقیقه ها نیست . 
م
روزی شیوانا در مدرسه، درس اراده و نیت را می گفت، که ناگهان یکی از شاگردان مدرسه که بسیار شوق زده شده بود از جا برخاست و با هیجان گفت:” من می خواهم ده روز دیگر در کنار باغ مدرسه یک کلبه برای خودم بسازم.من تمام تلاش خودم را به خرج خواهم داد و اگر حرف شما در باره نیروی اراده درست باشد باید تا ده روز دیگر کلبه من آماده شود!”
همان شب شاگرد شوق زده کارش را شروع کرد. با زحمت فراوان زمین را تمیز و صاف کرد و روز بعد به تنهایی شروع به کندن پایه های کلبه نمو
‍♂️همه چیز با برداشتن اولین قدم شروع می‌شود. 
برای بعضی از افراد اولین قدم، سخت‌ترین قسمت این پروسه است. برای بعضی‌دیگر هم ادامه مسیر و پایبند ماندن، دشوارتر است.
برداشتن گام‌های واقع‌گرایانه و قابل سنجش برای حرکت به جلو در مسیر مثبت ضروری می‌باشد.
وقتی نقطه عطفی حاصل می‌شود، موفقیت‌تان را تحسین کنید. جشن گرفتن پیروزی‌ها در طول مسیر، ماندن در ادامه راه را لذت‌بخش‌تر می‌نماید.
 
 
 سیل است آب دیده و هر کس که بگذرد، گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود... مرثیه‌ای بر روزگار از دست رفته میخوانم، بر جوانی به غصه گذشته، به شبهای تنهایی حیرت حرام‌ شده، بر این راه راه غبارآلوده نوحه میخوانم، بر فانوس‌هایی که از اشک شمع کور شده‌اند، از چه بگویم، از هیچ میگویم از هیچی که همیشه با من است، از جدالی که درون من است، از شعله‌ای که تاب و توان وجودم را به یغما برده است، از چه میگویم، از آرزوی بر بادرفته میگویم، از صداقت هیچ میگویم، از
روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی
رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او
بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام
آرزوهایش برسد.شیخ مدتی او
را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست
نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را
یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه
دستور پخت را به کسی یاد دهد.م
چگونه در تدریس خصوصی موفق باشیم
 
آیا شما به دنبال افزایش درآمد خود هستید یا می خواهید با یک برنامه آموزشی هدفمند برای خود ضمانت کاری بیافرینید، ممکن است در نظر بگیرید که یک معلم خصوصیهستید.تدریس خصوصی می تواند یک تجربه بسیار با ارزش باشد. جوانب مثبت و منفی تبدیل شدن به یک معلم خصوصی انگلیسی را بیاموزید و نحوه شروع کار را بیابید.
مزایا و معایب تدریس خصوصی
قبل از شروع به آموزش خصوصی در دروس مختلف ، مطمئن شوید که این نقش برای شما مناسب است. م
او بی کمالات بود...بدون اندکی رنگ و لعاب...خاکستری خاکستری...و کاملا غیر قابل اتکا...فقط گاهی احترام میگذاشت...آن هم سرسری!..احترام هایش بیش از اندازه رسمی و و باعث تضاد اشکاری بین بقیه رفتار ها و حرف های  دریده اش با بعضی گفته های  اصالت امیزش میشد...اخلاق امروزش را فردا فراموش میکرد ...تنها یک چیز بود که همیشه به یاد می اورد و ان رها کردن بود...و البته تسلیم شدن...انگار هیچ وقت  ماندن و حفظ کردن را نیاموخته بود...شاید برای همین هیچ وقت به اخلاقیات اهم
https://www.instagram.com/cnhamid.ir
www.CnHamid.ir
جنگجویی از استادش پرسید: بهترین شمشیرزن کیست؟استادش پاسخ داد: به دشت کنار صومعه برو. سنگی آنجاست. به آن سنگ توهین کن.شاگرد گفت: اما چرا باید این کار را بکنم؟ سنگ پاسخ نمی دهد!!استاد گفت: خوب با شمشیرت به آن حمله کن.شاگرد پاسخ داد: این کار را هم نمی کنم. شمشیرم می شکند و اگر با دست هایم به آن حمله کنم، انگشتانم زخمی می شوند و هیچ اثری روی سنگ نمی گذارد. من این را نپرسیدم. پرسیدم بهترین شمشیرزن کیست؟استاد پاسخ داد: بهتری
جوان ماندن و جوان به نظر رسیدن آرزوی دیرینه نسل بشر است. از دوران باستان انسان‌ها برای این‌که گذر عمر و پیر شدن را به تعویق بیندازند به ترفندهای مختلف دست می‌زدند. از رویایی دستیابی به اکسیر جوانی تا استفاده از مواد طبیعی مختلف که به تایید طبیبان مشهور رسیده بودند.
امروزه اما علیرغم تمام سرنخ‌های جوان ماندن و حتی اگر تمام این موارد را هم به عنوان یک انسان مدرن رعایت کنید باز هم برخی عادت‌های اشتباه به ظاهر ساده روند پیری شما را جلو می‌ان
مثل بقیه اختصاصی ها خوب بود
جا داره لعنت کنم آقایان پولادی، یوسفی، مصطفایی، عبدالملکی
و با افتخار تمام تشکر میکنم از آقای نژاد مبشر که نهم مارو ساختن و گند قبلیا رو پاک کردن
و اینکه این دو سال آخر شاگرد آقای ابراهیمی بودم :)
هفتمین جمعه پاییز هم سپری شد و من همچنان پاهامو گردوندم روی هم و کاسه چه کنم؟ چه کنم دست گرفتم :))
سردرگمم، نمی‌دونم باید چیکار کنم! نمی‌دونم چطوری تصمیم بگیرم و خودم و زندگیمو جمع و جور کنم!
همه‌ش منتظرِ یه تلنگر، فرشته نجات و یه کورسوی امیدم و خودم عاجزترینم این روزا :))
هی به خودم میگم مهی؟ قول میدم همه چیزو درستش کنم، تو فقط قول بده غصه‌مو نخوری و باز ازین که می‌بینم اونقدی که باید تلاش نمی‌کنم بغض می‌کنم :))
هی به خودم میگم تو قوی‌ای و نب
هفتمین جمعه پاییز هم سپری شد و من همچنان پاهامو گردوندم روی هم و کاسه چه کنم؟ چه کنم دست گرفتم :))
سردرگمم، نمی‌دونم باید چیکار کنم! نمی‌دونم چطوری تصمیم بگیرم و خودم و زندگیمو جمع و جور کنم!
همه‌ش منتظرِ یه تلنگر، فرشته نجات و یه کورسوی امیدم و خودم عاجزترینم این روزا :))
هی به خودم میگم مهی؟ قول میدم همه چیزو درستش کنم، تو فقط قول بده غصه‌مو نخوری و باز ازین که می‌بینم اونقدی که باید تلاش نمی‌کنم بغض می‌کنم :))
هی به خودم میگم تو قوی‌ای و نب
زمان دور یک میدان میچرخد برمیگردد سر جای اولش. این یک فرضیه ی  درجه یک است در مورد زندگی. هر کاری که کرده ای، باز هم تکرار خواهی کرد. گفتم «فرضیه»؛ پس قطعیت ندارد. اما جالب است. حالا این را نوشتم تا حضورش را حالا در زندگی ام ببینم: کاری که باید پانزده سال پیش میکردم و دلم میخواست نکردم تا الان بنشینم و پیگیرش شوم. یادگیری یک آمادگی برای پذیرش و یک محیط فکری مساعد میخواهد. گاهی هزینه ی رسیدن به این هر دو زیاد است: شاید یک دهه از زندگی، دست و پا زدن
شاگردی از استادش پرسید : عشق چیست ؟استاد در جواب گفت : به گندمزار  برو  و پربارترین خوشه را بیاور . اما هنگام عبور از گندمزرا به یاد داشته باش که
نمی توانی به عقب برگردی .
شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت .


ادامه مطلب
و بعد از ۹ سال باز هم داغ فرودگاه امام خمینی را حس میکنم...باید روزی بنویسم که چقدر پشت سر هر رفتنی اشک ریختم که پشت هر رفتنی چقدر ناامید شدم از ماندن، از ساختن، از خوب شدن این درد ها...باید بنویسم باید بمانند اینها هر چند که سرد شده همه اشان...این تاریکی های مطلق...این لحظه هایی که از این سرزمین میترسم و از ضحاک ها و از مارها...و از خون جوانان وطن شاید؟...و خوب میشویم شاید ماهم؟ که جواب من تسلیم است....اینجا چرا می تابی ؟ ای مهتاب، برگرداین کهنه گورست
یادم نیست آسمان آرزوهایمان از کی فرق کرد....یادم نیست چه شدکه دلش خواست بزرگ شود....چه شد که دیگر من هم نتوانستم با شیطنت هایم رامش کنم...چه شد که حوصله اش از من سر رفت ودلش هوایی شد....چه شد که حوصله ی بودن هایم سر رفت و...دلش خواست بزرگ شود...دلش خواست برای خودش کسی شود...گفت می خواهم بروم....دل دل کردم برای ماندن و رفتن....گفت بیا...پای ماندن نداشتم و پای رفتنم لنگ می زد....
گفتم بمان....گفت فکرهایم را کرده ام باید بروم....شاید من هم باید همراهش میشدم....کنارش
شب در کوه و بیابان ماندن ممنوع
 گردش و سفر به #طبیعت و تفریح و لذت بردن از هوای پاک در کوه و جنگل و کویر خوب است و باعث جذب انرژی های مثبت طبیعت می شود. اما چیزی که ما با آن شدیدا مخالف هستیم، شب را در طبیعت ماندن و به صبح رساندن است. چون کوه، کویر، جنگل و دریا مرتع و محل زندگی اجنه و شیاطین هستند و اگر ما شب هنگام در کویر یا جنگل چادر بزنیم، در واقع غیر مستقیم به این موجودات چراغ سبز نشان داده ایم که به سمت ما بیایند.و احتمال ابتلا به بیماریهای مت
هنر زنده ماندن در طبیعت
چگونه بدون هیچ امکاناتی از خطرات طبیعت وحشی جان سالم بدر بریم ؟ این کتابچه مشتمل بر 289 صفحه که نتیجه گردآوری از مقالات و کتب مختلف می باشد. چگونه با حیوانات درنده و موذی مقابله کنیم . چگونه صابون بسازیم ؟ چگونه چادر درست کنیم ؟ چگونه توالت صحرایی بسازیم؟ چگونه در برف و کولاک و گرما ...
دوست مترجمی دارم که به شدت دوستش دارم.
دقیقا برای من که ح رو از ب تشخیص نمیدم کلی انگیزه ایجاد کرده هر روز زبان کار کنم. 
دکتر سهیل هم تماس گرفت آژیرکشان گفت بدو بیا خواجه نصیر؛ رفتم. اورژانسی خودم رو رسوندم ونک. اولتیماتوم داده شاگرد بس کن بی هدفی رو و اندکی درس بخوان. لبیک گفتم ولی بعیده از من درس خون دربیاد.
 
...و آن روزی که دستان محبت آسمان را شاد می بیند!
وقلب تو دگر غمگین ماندن نیست.
نه پیکاری ز زشتی ها در این دنیا.
نه زجر کودکی گریان!
و نه سقفی به روی خانه ی امید ، آوار می گردد.
همان روزی که دست مهربانی ها شود پیدا.....
تولد می شود آغاز....!
-
دلم سرگرم ماندن نیست.
و خوبی ها چه ناپیداست.
اگرچه آرزوی آن تولد بر دلم مانده!
 
 
و اینک آرزومندم 
 روز تولد انسانیت وجوانمردی در سراسر دنیا
بیست و نهم مرداد سال یک هزار و سیصد ونود و هشت
تولدم مبارک....
 
.
زمانی که من میخوام به اساتید گرامی در فضاهای مجازی پیام بدم .
آخه چرا آدم باید انقدر مودب صحبت کنه .
درست آنها معلم هستند و ما شاگرد اما دیگ خوب انقدر هم مودب بودم فک نمیکنم لازم باشه !!؟!!
آی خدا نه این که بلد نباشم هاا نه یه جوری میشم.
البته تاسف برانگیز میدونم!
موقت
 
نفت فروشی به شاگرد دکانش می آموخت که چگونه با ایجاد خلل درپلۀ ترازو، گاه گاه از فروشندگان، زیادتر بستاند و به خریداران، کمتر بفروشد.شاگرد، او را از کیفر آن جهانی این کار می ترساند. اما او از گناه باز نمی ایستاد. تا این که مرد به امید سودی کلان، عازم سفر دریایی شد وکشتی را با خیک های نفت، پُرکرد. درطول راه، کشتی گرفتارطوفان شد و ناخدا به سبک کردن کشتی دستورداد. مرد از بیم جان خود، با دست خویش خیک های نفت را یکی یکی در دریا می افکند و شاگرد برای
گاهی هوا یه جوریه که انگار بهاره و همون لحظه به هزار دلیل نامعلوم غمگینی تلنبار شنیدن یک واقعیت شرم اور حتی به شوخی، مهمونی های ناخوانده و عقب ماندن از برنامه، جا ماندن گوشی همسر جان و رفتنش به ماموریت، به صدا دراومدن زنگ خانه و باز هم عقب ماندن، دلتنگی برای همسر، دلتنگی برای یک دل سیر بازی با بچه ها،  دلتنگی برای یه دل سیر حرف زدن با رفیق جانم، بهانه ها و تزهای من دراوردی مهد بچه ها و چه و چه و چه جمع میشوند که من همه اشان را با تفت دادن زرشک ت
 
رازهای جوان ماندن پوست
رازهای جوان ماندن پوست چیست؟
رازهای جوان ماندن پوست سوالی است که
اکثرا به دنبال هستند.شادابی و جوان ماندن پوست نقش مهمی در زیبایی صورت
دارد،شاید دیده باشید کسانی که سنشان بنظر کمتر از سن واقعی شان و جوانتر
یا بیشتر از سن واقعی شان و پیرتر بنظر می رسد.مراقبت از پوست بهترین راه جوان ماندن پوست است.برای اینکه رازهای جوانی پوست رو بشناسیم باید اشتباهاتی که باعث پیری و خشکی پوست می شود را بهتر بدانیم.
 
اشتباهاتی که ب
 
رازهای جوان ماندن پوست
رازهای جوان ماندن پوست چیست؟
رازهای جوان ماندن پوست سوالی است که
اکثرا به دنبال هستند.شادابی و جوان ماندن پوست نقش مهمی در زیبایی صورت
دارد،شاید دیده باشید کسانی که سنشان بنظر کمتر از سن واقعی شان و جوانتر
یا بیشتر از سن واقعی شان و پیرتر بنظر می رسد.مراقبت از پوست بهترین راه جوان ماندن پوست است.برای اینکه رازهای جوانی پوست رو بشناسیم باید اشتباهاتی که باعث پیری و خشکی پوست می شود را بهتر بدانیم.
 
اشتباهاتی که ب
درحال خداحافظی با تابستان هستم، سلام به پاییز و دانشگاه میکنم، از این ترم به بعد یه استارت قوی میزنم، هوشمندانه به پیشرفت در زمینه علمی فکر میکنم از اول تابستون داشتم اطلاعاتم رو تکمیل میکردم و برای تک تک روز هایم در آینده برنامه دارم تا پیشرفت کنم، هر کس که بخواد منو از علم و پیشرفت دور کنه ، رکب بدی از من خواهد خورد ، پیشرفت تو خون منه، شاگرد اول کلاس ترم بعد منم با بالاترین نمره...:)
آخرین بار کِی اول شدی؟ 
من آخرین بار سوم دبیرستان که رشته ی ریاضی بودم اول شدم نه فقط توی رشته ی خودم تو مدرسه بلکه شاگرد اول کل مدرسه شدم. 
آره یادمه اون حتی آخرین باری بود که خواستن توانستن هست رو به خودم ثابت کردم.
تو اوج از بهترین روزای زندگیم خداحافظی کردم و بعدش دیگه زندگی نکردم.
               بسم الله الرحمن الرحیم
روز اول مدرسه بود معلم وارد کلاس شد و شروع کرد به معرفی خودش بعد از ان سعی کرد تا با صحبت هایش حس رقابتی میان دانش آموزان ایجاد کند 
میان دانش آموزان کسی بود ک سطح هوشی بالایی داشت اما درس خیلی نمیخواند نامش امین بود.هفته ها ک میگذشت او تحت تاثیر حرف های معلم هر روز درسش بهتر میشد ،او شده بود شاگرد اول کلاس، همه به او غبطه می خوردند 
هر کس میرفت پیش او تا بفهمد چگونه درسش خوب شده است او پاسخ میداد:سعی و تلاش م
 
مقاله تدوین شده با راهنمایی استاد ارجمندم جناب آقای دکتر باکویی و برگرفته از پایان نامه دکتری
  مقاله برگزیده در دهمین همایش بین المللی پژوهش های قرآنی سال 1396
 
چکیده
بعثت پیامبران باعث ایجاد دگرگونی‌های بنیادی در زمینه‌های مختلف اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی شده است که می‌توان از آن به «انقلاب» تعبیر نمود، ازاین‌رو مردمی که به انبیاء ایمان آورده و بر طبق دستورات آن‌ها عمل کنند «انقلابی» خواهند بود؛ لیکن برخی از مردم مؤمن، آگاها
استادی با شاگردش از باغى می گذشت .. چشمشان به یک کفش کهنه افتاد. شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند . بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم ..!استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم؛ بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین! مقدارى پول درون آن قرار بده .. شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند. کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد
اولش که این پست رو دیدم یاد «سه احمق» افتادم، و شاید بیش‌ترین دلیل زنده ماندن بشریت، پدر و مادر.
نصف‌شبی نه سر خود را درد بیاورم نه شما را، برویم سر اصل مطلب. سر مطلبی که کیارستمی به خاطر آن یک مشت جایزه برد که نوش جانش.
ادامه مطلب
یکی از سوالات و ارجاعات خیلی زیاد که گاهی باعث نگرانی زیاد بیماران می شود این است که هنگام کشیدن دندان نزد دندانپزشک ریشه دندان آنها دچار شکستگی شده و دندانپزشک  نتوانسته آن را کامل خارج کند. حال در ادامه میبینیم که این ریشه باقیمانده باید حتما خارج شود یا میتواند باقی بماند و اینکه آیا باقی ماندن ریشه دندان در فک چیز نگران کننده ای است؟
ادامه مطلب
آلودگی هوا و تعطیلی مدارس
علم بهتر است یا سلامتی؟
این روز ها کمتر استان یا شهری را میشناسید که به خاطر آلودگی هوا تعطیلی مدارس را تجربه نکرده باشند. البته بجز دماوند و فیروزکوه. در بعضی از این استان ها آلودگی هوا از مرز خود گذشت و بعضی دیگر از شهرها آلوده ترین روزها و شب ها را تجربه کردند.
تمامی پیام هایی که طی این مدت دریافت کردیم این بود :
از تردد غیر ضروری در شهر خودداری کنید!!
مدارس در پایه های مختلف تعطیل شدند و تدریس خصوصی در منازل استاد و
دیروز هم آخرین امتحان فیزیک رو دادم و تموم :)))
خب جا داره تشکر کنم از بهترین معلم فیزیک راهنماییم، کلاس هفتم(آقای زیرک)
کلاس هشتم آقای کشتکار
نهم آقای مرادی
دهم آقای سوری(ناموسا عشق بود) :)
یازدهم آقای مقدم
و دوازدهم با افتخار شاگرد آقای شاکری بودم :)
همه خانم ها به رنگ کردن موهایشان علاقه دارند و دوست دارند با این کار در چهره شان تنوع ایجاد کنند اما مشکلی که وجود دارد این است که پس از گذشت مدتی رنگ موها تغییر کرده و شفافیت و زیبایی خود را از دست میدهند. فرقی ندارد موهایتان را خودتان در خانه رنگ کرده باشید یا
توسط آرایشگر با کلی هزینه به هر حال باید ترفندهای ثابت ماندن رنگ مو را بدانید، برای ثابت ماندن رنگ مو راهکارهایی وجود دارد که در این بخش از دنیای مد چفچفک  آن ها را با شما در میان میگذا
کنیستر مخزنی است که توسط دانه‌های کربن فعال پر شده است، این مخزن در زیر گلگیر (سمت شاگرد) قرار دارد و وظیفه آن جلوگیری از ورود بخارهای سمی ناشی از بنزین به هوا است. این قطعه علاوه بر پیشگیری از آلودگی محیط زیست می‌تواند مصرف سوخت را نیز تا حد زیادی کاهش دهد.
ادامه مطلب
استاد آنچه را که خود در سال‌های طولانی اندوخته است
به رایگان در اختیار شاگرد قرار می‌دهد؛
پس هیچ شاگردی که از استاد خود فراتر نرود شاگرد واقعی نیست
مگس دور شیرینی است.
***
محرمانه قلمداد شدن اطّلاعات عادّی در یک سیستم
نشانه‌ای از خرفتی آن است
***
نسبت نستعلیق به تعلیق
نسبت نسخ است به کوفی
***
شاهنامۀ فردوسی
نه منظومه‌ای حماسی
که مجموعه‌ای از حماسه‌هاست
***
تناقض:
علمای سنّتی شیعه
***
چطور باور کنم
وقتی بی‌حجابی اینقدر آسان است
رعایت حجاب هم به
مثل نصفه شکاندنش، مثل باقی ماندن دو نیمه و تصمیم به کشیدنِ نیمه‌ها، مثل اولی، مثل غلیظ مثل توانستن، مثل مثل همیشه نبودن، مثل اصل غلظت تلخی، مثل نچسبیدن، ماندن، افتادن، بلند شدن، آوردن یکی دیگر، دیدن، بهتر دیدن، ماندنِ هنوز یکی دیگر، کشیدن، مثل قبل بودن‌های کم توان، ملو، آهنگ‌های نا آشنا. تمام شدن‌های همیشگی، ماندن در کف. رفتن سراغ کاملِ بین دو نیمه، مثل همیشه تلخ بودن، احساس تلخی متوالی، سه بار سرچ کردن پونز اشتباهی، بعد پونز، دود خورد
چه مدت باید از غذای nbsاستفاده کرد ؟دوستان معنی غذا چیست .؟آنچه بدن برای زنده ماندن وسالم ماندن وگزران زندگی بصورت روزانه نیاز دارد .
سوپر فود nbsیکنوع غذاست .اما یک نوع غذای کامل که همه کمبودها ونیازهای بدن را تامین میکند .
بنابراین باید هر روز ومرتب مصرف شود تا سلامت بدن تضمین شود .
در صورت مصرف هر روزه بدن همیشه در شرایط عالی مبارزه با میکربهاست .سیستم متابولیسمی بدن عالی کار خواهد کرد .وسلولها به سمت پیری نمی‌روند .سیستم هورمونی وانزیمی بدن
جزوه ریاضی مهندسی ویژه کنکور ارشد از موسسه نصیر
 
 جزوات کنکور ارشد مکانیک (ریاضی 1و2، معادلات، استاتیک، مقاومت، طراحی اجزا، سیالات، انتقال حرارت، ترمودینامیک، کنترل)
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 2 نگارش شده توسط شاگرد استاد مسعود آقاسی
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 1مدرس مسعود آقاسی نگارش شده توسط شاگرد مسعود
 
ریاضی عمومی 2 ,جزوه ریاضی دکتر مسعود اقاسی,ریاضی ارشد,کنکور
 
 درسنامه کنکور ارشدمهندسی مکانیک پی دی اف درس ریاضی تخصصی به همراه سوالات کنکو
جزوه ریاضی مهندسی ویژه کنکور ارشد از موسسه نصیر
 
 جزوات کنکور ارشد مکانیک (ریاضی 1و2، معادلات، استاتیک، مقاومت، طراحی اجزا، سیالات، انتقال حرارت، ترمودینامیک، کنترل)
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 2 نگارش شده توسط شاگرد استاد مسعود آقاسی
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 1مدرس مسعود آقاسی نگارش شده توسط شاگرد مسعود
 
ریاضی عمومی 2 ,جزوه ریاضی دکتر مسعود اقاسی,ریاضی ارشد,کنکور
 
 درسنامه کنکور ارشدمهندسی مکانیک پی دی اف درس ریاضی تخصصی به همراه سوالات کنکو
جزوه ریاضی مهندسی ویژه کنکور ارشد از موسسه نصیر
 
 جزوات کنکور ارشد مکانیک (ریاضی 1و2، معادلات، استاتیک، مقاومت، طراحی اجزا، سیالات، انتقال حرارت، ترمودینامیک، کنترل)
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 2 نگارش شده توسط شاگرد استاد مسعود آقاسی
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 1مدرس مسعود آقاسی نگارش شده توسط شاگرد مسعود
 
ریاضی عمومی 2 ,جزوه ریاضی دکتر مسعود اقاسی,ریاضی ارشد,کنکور
 
 درسنامه کنکور ارشدمهندسی مکانیک پی دی اف درس ریاضی تخصصی به همراه سوالات کنکو
جزوه ریاضی مهندسی ویژه کنکور ارشد از موسسه نصیر
 
 جزوات کنکور ارشد مکانیک (ریاضی 1و2، معادلات، استاتیک، مقاومت، طراحی اجزا، سیالات، انتقال حرارت، ترمودینامیک، کنترل)
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 2 نگارش شده توسط شاگرد استاد مسعود آقاسی
 
جزوه کنکور ارشد ریاضی 1مدرس مسعود آقاسی نگارش شده توسط شاگرد مسعود
 
ریاضی عمومی 2 ,جزوه ریاضی دکتر مسعود اقاسی,ریاضی ارشد,کنکور
 
 درسنامه کنکور ارشدمهندسی مکانیک پی دی اف درس ریاضی تخصصی به همراه سوالات کنکو
https://www.isna.ir/news/99022115298/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D9%86%D8%B7%DB%8C%D9%86%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1
ساعت دوازده ظهر است. اگر پای کرونا در میان نبود؛ شاگردان آقای معلم باید در این ساعت سر کلاس درس بودند نه به‌ عنوان زباله‌گرد یا شاگرد مکانیک در اطراف شهریار...
مشاهده مطلب در کانال
 
 
باسمه تعالیگفتگووصف استادجمکران خانه ی زیبای همه منتظرانمیثمی کرد دعا بهر خود و هم دگرانیاد استاد نمودست و کند شکر خداچون رجالی بود استاد همه استاداناو نه تنها به ریاضی است که ماهر باشدمرد تقواست و اخلاق، بود از خوبانهر چه را داشت رجالی، بنماید عرضهآسمانی است سخی و بود او پر بارانگر چه بسیار توان صرف کند در تعلیممهربان است به حال همه ی همکارانافتخاریست که شاگردی او را بکنیمچون پناهی است برای همه ی ره پویانشعرهایش چو مقالات پر است از م
نگو شاگرد، بگو معلم
معتصم عباسی پس از آنکه امام جواد علیه السلام را به شهادت رساند عمر بن الفرج را مامور کرد تا به مدینه برود و معلمی منحرف و معروف به دشمنی با اهل بیت را برای امام هادی علیه السلام پیدا کند. عمر با مشورت والی مدینه، «جنیدی» را که نسبت به علویین دشمنی شدید داشت انتخاب کرده، ماهیانه برایش مبلغی تعیین نمود و تعهد گرفت که شیعیان نباید با این کودک، که کمتر از هشت سال داشت، ارتباط داشته باشند.
پس از مدتی فردی اوضاع تعلیم را از جنیدی
امان از غفلت و جا ماندن
یک بسیجی شب عملیات ازگردان جدا افتاده بود ومیگفت گردان گم شده.گردان گم نشده بود اوگم شده بود.خدایا نشود اینکه خیل عشاق وفداییان ولایت بروندو ماجا بمانیم وفکرکنیم که آنهاگم شده اند،غافل ازآنکه آنان به مقصد رسیده وما جا مانده ایم.
 
کاروان رفت و تو در خواب وبیابان در پیش
کی رسی ره زکه پرسی چه کنی چون باشی
 
سلامتی ولی امرمسلمین جهان صلوات
الهم عجل لولیک الفرج.آمین
معلم بودن دنیای خیلی خیلی هیجان انگیزی است که همیشه دوست داشتم تجربه اش کنم. وقتی وارد دنیای گرافیک شدم هیچوقت فکر نمیکردم یک روز اسم خودم را معلم گرافیک بگذارم! ولی امروز دوست دار خودم را یک معلم گرافیک خطاب کنم و با معلم بودنم کلی حال کنم. 
حالا من بیشتر از ۲۰ شاگرد در حوزه های مختلف وب و گرافیک دارم و بابت تک تک شان از خودم افتخار در میکنم!
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
حیوانات، پرندگان، حشرات و حتی ماهی‌ها برای زنده ماندن در طبیعت باید تلاش زیادی انجام دهند. باید بپذیرید که زنده ماندن وقتی کسی همیشه سعی می‌کند شما را شکار کند و بخورد بسیار دشوار است. عصبانی کننده به نظر می‌رسد، اما تکامل به بعضی از گونه‌ها کمک شایانی می‌کند و آن‌ها را به استادان حرفه‌ای استتار تبدیل می‌کند.
 
ادامه مطلب
سه شنبه وسط هفته ایستاده است وتنهایی ازش می باردنه پای رفتن داردنه دلِ ماندن...سه شنبه ها می توانم بفهمم مادر چرا با فروغ اشک می ریزدسه شنبه ها می توانم بفهمم وقتی پدر می گوید از من گذشته استشما فکری به حال باغچه کنید،منظورش از باغچهتنها همان رُز کنار حیاط استسه شنبه ها می توانم بفهمم کجا ایستاده ام و چقدر غمگینم...و من فکر میکنم ،فکر میکنمتو را شبیه سه شنبه ها دوستت دارمانبوهم از دوست داشتنتاماچه دلتنگ ؛سه شنبه ها وسط دوست داشتنت می ایستمتنه
بدون اجازه:
روزی معلمی به شاگردانش گفت: چه کسی دوست دارد به بهشت برود .همه بچه ها دستشان را بالا گرفتند بجز یک نفر.
 
معلم به او گفت: چرا دستت را بالا نمی بری ؟
شاگرد گفت: چون مادرم گفته بدون اجازه او هیچ جا نروم.
 
جهت مشاهده ی طنز های مشابه کلیک کنید
 
منبع: قلم چی
 
2404 - «سعید شمیرانی» که پیشتر از مریدان «هخا» بود، پس از آنکه در سالهای اخیر چندین بر تلاش کرد تا عناصر ضدانقلاب را به شورش خیابانی و تخریب اموال عمومی دعوت کند، اما با بی‌توجهی مطلق مردم روبرو شده، با ذلت اعلام شکست کرد و گفت: “مردم با ما نیستند و متاسفانه راهی دیگر را انتخاب کرده‌اند ...”
دانلود فایل اصلی
روز معلم
معلمی شغل نیستمعلمی عشق است!معلم کسی نیست که به ساعت نگاه کند.معلم کسی نیست که به درآمد فکر کند.معلم کسی نیست که حساب سود و زیان کند.معلم کسی نیست که خودش رو با بقیهمقایسه کند.معلمی که خودش رو کمتر از دیگران ببیند حقارت یاد میدهد.معلم محتاط، ترس یاد میدهد.معلم  قانع ، فقر یاد میدهد.معلمی که عاشق نیست ، سنگدل  تربیت می کند.معلم شجاع ، شاگرد جسور تربیت می کند.معلم مهربان ، مهرورزی  می آموزد.معلم واقعی تبلور ثروت است.معلم واقعی تبلور نش
خداییش با این کشور داری رسما تمام پله های ترقی رو طی کشیدن!!
واقعا ریییییییی      استارت کردین.
آخه ادم چی بگه بهتون؟
واقعا دیگه گندی مونده که نزده باشین؟
آخرشم مردم مقصرن
برادر
اخوی
حاجی
مستر
موسیو
 
اصلا هر چی شمووو بفرماین، مردم نون ندارن بخورن، هزینه تهیه لوازم بهداشتی (اگر گیر بیاد) هم اضافه شده به هزینه زندگیشون، به فکر اون بازنشسته و کارگر روزمرد و شاگرد مغازه و اون بقال و خیاط و آرایشگر و راننده و ... هم هستید؟؟؟؟
برخی از حبوبات و گیاهان حاوی مواد پروتئینی و مغزی هستند که سبب سالم ماندن بدن انسان و مبارزه با انواع بیماری ها می شود.
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری  آهن توسط بدن برای کمک به ایجاد هموگلوبین در سلول های قرمز خون استفاده می شود و اکسیژن را به سراسر بدن حمل می کند. احساس خستگی و عدم وجود انرژی، اختلال در معده، مشکلات در تمرکز و قرار گرفتن در معرض عفونت ها و بیماری از نشانه های ابتلا به فقر آهن هستند.
برخی از حبوبات و گیاهان حاوی مواد پروتئینی
اینکه تو قضیه نجفی خیلی روی رتبش و المپیادی بودنش زوم شد من رو یاد این موضوع انداخت که تو مدرسه اگه خطایی ازم سر میزد مورد بمباران تیکه هایی همچون: "اینم از شاگرد زرنگمون" یا مثلا "تو دیگه چرا؟" و... قرار میگرفتم. کی گفته علم باعث میشه آدم از هر خطایی مبرا باشه؟ اصلا مگه هر آدمی ممکن الخطا نبود؟ خیلی از جنایت های بزرگ جهان به وسیله همین علم صورت گرفته...
(به مناسبت روز معلم )
شماره 5
سابزیرو
سابزیرو بی هان 
شاگردانی مثل فراست رو 
داشته  که سرکش بودند
شماره 4:
اسکورپیون 
شاگردانی مثل ساتورشی
که کشته شدند
شماره 3:
ریدن:
شاگردانی مثل کوان لینگ
داشتند که خبیث شدند
شماره 2:
تونی استارک
بهترین شاگرد  او
پیتر پارکر هست 
شماره 1:
بتمن 
او پرونده  کامل خوبی داره
همه شاگردانش 
تبدیل به ابرقهرمان 
شدند بهترین معلم ایشان است
شبیه شیشه بود؛ اما شکستن را نمی‌فهمید..
تمام درد اینجا بود، او من را نمی‌فهمید..
خودش با خنده‌هایی؛ تلخ بند کفش من را بست..
وگرنه پای من؛ تردید ماندن را نمی‌فهمید..
اگر تنها رفیقم هر کسی، غیر از صداقت بود..
دلم اینقدر ارزشهای؛ دشمن را نمی‌فهمید..
وجود شعر در دنیای؛ ماشینی غنیمت بود..
وگرنه هیچ مردی؛ در جهان زن را نمی‌فهمید..
سکوتم کوهی؛ از حرف و نگاهم خیس ماندن بود..
ولی او فرق؛ شب با روز روشن؛ را نمی‌فهمید..
من او را خوب فهمیدم، کمی عاقل‌تر از
به نام او
دبستانی که بودم، همیشه شاگرد اول کلاس و مدرسه بودم.دبستان که تمام شد و دنیا که بزرگتر شد و رقیبها که بیشتر شدند، دیگر من اول نبودم، آخر هم نبودم؛جایی بین رتبه های کلاس بالا و پایین میشدم.
♨️ آن دوران جزو تلخترین خاطرات تحصیلی ام است.چون جایگاهم مشخص نبوددلهره ی یک رتبه بالاتر و پایین تر مرا میکُشت و اضطراب یک صدم پایین و بالا امانم را می برید.
ادامه مطلب
شش دقیقه مونده به ۱۲، هرشب همین موقعا که میشه تاریخو چک میکنم که ببینم چند ‌روز دیگه مونده تا دوماه بشه، لعنتی خواب شبو ازم گرفتی، یه جایی تو قلبم خالی شده و جاش تیر میکشه، لعنت به تو
صبا وقتی بیدار میشم هنوز خسته ام، یه چیزی میخورم میرم کافه میشینم با متن کتاب کلنجار میرم و بعد دوسه ساعت میام خونه یه کله شاگرد دارم تا شب که بشینم پای شام و سریال، به شدت کار میکنم اما نمیتونم سیفون بکشم رو فکر تو، خسته شدم از تو که مثل خوره تو وجودمی چندساله و
در کار رفتن نبودم. رفتن کار من نبود.. با نوایی که زمزمه گوشم شده بود و دلی که در کار فرمان من نبود. راهی شدم، نه بدان سان که باد می‌شود و در شورش رفتن‌اش شاخه‌ها به رقص در می آیند.. نه چنان که آب بر سنگ‌ها روان می‌شود و شتاب می‌کند بر زمین.. راهی شدم به مقصد نا معلوم با دلی در کار خود.. ترس ماندن و شتاب پاها در هم شدند. در رفتن من پروانه بال بر صورت شمع نکوبید.رفتن من نوید رنج خورشید مقابل نبود. زمان همان همیشگی همیشگی بود و زمین تنها به چرخ بی قرار
نهم دی در راه است ،روزی که رهبری معظم در وصف آن فرمود "نهم دی هم در تاریخ ماندگارشد" .
 نهم دی معیار انقلابی ماندن است ،چه بَسا کَسا! که در 22بهمن 57 انقلابی بودند در خط مقدم مبارزه با ظلم قرار داشتند اما زرق و برق دنیا آنها را فریفت و برای رسیدن به قدرت،  پیشینه ی انقلابی خود را به ثمن بخش فروختند و به قانون  و نهادهای قانونی تمکین نکردند و از مردم جدا شدند.
تمکین به قانون اساسی و حل مشکل در درون خانه ، اولین نشانه بلوغ فکری و شهروندی است ،کسانی که
سلام به تمام دوستان گل
من دختری ۱۹ ساله هستم. اصلا حسود نیستم. تو دوران مدرسه چون با بچه ها رقابت داشتیم؛ هر وقت یکی از همکلاسی های درس خونم میرفت درس جواب بده دعا میکردم که نمره ش بالاتر از من نشه. به خاطر اینکه گاهی اوقات رفتارشون با من خوب نبود (اونم به خاطر حسادت : اینو مطمئنم)، خودم همیشه باهاشون خوب ودوستانه برخورد کردم. واینکه دوست داشتم شاگرد اول بشم چون خیلی سختی کشیده بودم. یه کمی هم حسادت بود چون وقتی طرف یه نمره خوبی میاورد من ناراحت
مسئله ‌ای که بر روی آن تأکید می کنم، مسئله اخلاق در ورزش است. جامعه‌ ورزشی از لحاظ اخلاق، جامعه سالمی است؛ لیکن در این مسئله خیلی باید پافشاری کرد. لغزش گاه وجود دارد. جوان ورزشکار ما وقتی که بر روی امواج تبلیغ و توجه جهانی و توجه افکار عمومی قرار می گیرد، در خطر اخلاقی قرار می گیرد. باید خودمان را از این خطر اخلاقی نگه داریم. مغرور نشدن، مردمی ماندن، جوانمرد ماندن، با مردم بودن، برای مردم دل سوزاندن، خیلی مهم است. پیدا شدن این خصوصیات در انس
مسؤلین بگوش باشید و بدانید که خطر بسیار جدی حوزه مدیریتی شما مسؤلین را تهدید میکند و آنهم عدم مدیریت صحیح و عدم دانستن وظیفه اصلی خود و مشغولیت به امور و کارهای فردی و خودمحوری درجامعه است.
یه نگاهی به زندانی های زن درجامعه ما بندازید و ببینید که چند درصد زنانی که توی زندانها زندانی هستند به دلیل نداشتن سرپناه و غذا و شغل،دست به جرمهایی میزنند که به زندان بیفتند که بلکه سرپناه و خوراکی برای درامان ماندن و زنده ماندن داشته باشند.
به یقین بعضی
مودمِ ما هم بد عادت شده، هر وقت قطع میشه و یک ساعت هم بشینم و چراغ چشمک زنش رو نگاه کنم اتفاقی نمی‌افته، فقط وقتی به عجز میرسم و بسم الله الرحمن الرحیم میگم در جا وصل میشه، برای اون قسمت از ذهنم که دائم مشغول شبهه پراکنی و شک کردنه، در این ظلمت، یقینی است. یک بار هم اتفاق نیفتاده، چندین باره این اتفاق میفته!
این مودم نمونۀ عینیِ داستانِ سید مرتضی است. من به این داستان شک می‌کردم ولی الآن باورش دارم. می‌گن که سید مرتضی یکی از فقهای بزرگ اسلام،
عالمخدا، یکتا تویی، آدمخدا گشته فزون،
ای همزبان من، چرا حال زبان گشته زبون؟
دین دشمن من گشته است یارم بت زیبای دهر،
بیگانه مزهب های غیر جان آشنا با من کنون.
خواهم، که بینی روی شید در عالم هر تیره دل،
روشن طلوعی بی غوروب، دنیای دل، دنیای دون.
ملّا خورد خون جگر، بدخو شود شاگرد او،
طفل دبستان زمان دلهای ما را کرد خون.
در مرز و بوم هستیت بیم مریضی بد ترا،
تا بام نفتد بر سرت باید زنی زیرش ستون.
دنیا همه دو نپرور است، دون یا ز ما بالاتر است،
گردون بچرخ
*ساعت 15:30به وقت ایران پیما *اصلا برکت از اتوبوس ها رفته ،فیلم هم نزدن برامون، ما به فیلمای اهل دقیانوس هم راضی بودیم ( البته اینکه ما شب حرکت کردیم هم  عامل موثری شاید باشه)*یک شمالی اصالت خودش رو همیشه حفظ‌ میکنه و شمالی حرف میزنه ، عاقا ماشین در سکوت ساعت دو شب یک دفعه داد زد :گیر عجب الاغی دکتمی (گرفتار عجب الاغی شدیم) ، از قیافه حضار نگم براتون...* گمونم  تو زندگی قبلیم شاگرد راننده بودم یا نه در زندگی فعلیم قراره شاگرد راننده بشم....* حیف اسلام
دیشب هزار بار گریه کردم از ته دل. خسته شدم و دل تنگم و از طرفی امتحان دارم. امتحان فردا ک مثل امتحان روز یکشنبه هیچ کس حتی شاگرد اول کلاس از افتادنش در امان نیست!
امتحان یکشنبه رو خراب کردم و دیشب ب خاطر اینکه دوباره درس همون استاده از قیافه ی کتاب حالم بد میشد
  بچه ها اومدن و چرت و پرت گفتیم و خندیدم و بعد اونا رفتن درس بخونن اما من خوابیدم
امروز ساعت 5 بیدار شدم. سرحال. بدون هیچ اثری از ناراحتیای دیشب.هوا برعکس روزای قبل خنکه. با سرعت درسو پیش م
از نزدیکان معلم مان این را شنیدم که میگفت جلسه اول خیلی مهم است. دانش آموزان باید از تو حساب ببرند و اگر بد باشی تا آخر سال تحصیلی گوشه رینگی. میگفت باید با روش های روانشناسانه و یادگیری اسمشان ترس را در چشمهایشان بیاوری اتفاقا مثال هم زد که چطور اما به دلیل مسائل فوق سری و امنیتی شاگرد معلمی از گفتن آن دستانم افلیجند. اما بعد آن می توانی کم کم با آن ها صمیمی شوی دقت کن کم کم نه سر سری. صمیمی مثل دوست اما دوستی که از بالا به زمین می بیند نه از زمی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها